بیخوابیات.

ساخت وبلاگ
انقدر شنیدنی هست که، گوش ادم کر شود انقدر گفتنی نیست که قابل  عرض باشد و انقدر رقت انگیز هست که بشود قیدش را زد زیستن این روز ها چشم بهم زدن و باز نکردن است همان لحظه ی سیاه کوتاه بین دو پلک همان خلا هوایی بین دو نفس همان سیاهی بین مابین سیاه چاله هد هیچ است و همه ان است همین قدر بی اهمیت که این نوشته و همان قدر زمان بر که این نوشته همین قدر بی مصرف که این محتوی و همان قدر پر مصرف که این گوشی این روزها زندگی پس کوچه هایی باز میکند که از دری به دری دنیاییست انقدر که به فاصله هزار متر هزارسال فاصله عیناً دیده میشود ،که البته جای خالی اش . ارزش را گم کرده ام این روز ها . این روز ها که ارزش به خالص نوع زیرو روی باور هامان است .  بیخوابیات....
ما را در سایت بیخوابیات. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mp007 بازدید : 130 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 19:52

لابلای کدام یک از نامه هایم جا ماندی

روبروی کدامیک از اینه هایم گم شدی

زیر کدام چتر خیس شدی 

روی کدام حوض نقش شدی 

با کدامشان مهمانی میروی 

با کدامشان شعر میخوانی 

با کدامشان مست میشی و میرقصی 

با تمام تو ها بی تمام من

مفهوم تورا ،مفهوم من را،چه کسی تعیین میکند 

بیخوابیات....
ما را در سایت بیخوابیات. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mp007 بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 19:52

این روز ها سخت میشود از بمباران ارز و ارزشو قیمت و محتوا و حرف و حدیثو اخرت کنده شد ولی همین را بگویم که بقیه ماجرا رها و فراموشم نشده ولی  وقت ازادم برای نوشتم کم تر شده بگذریم . اخرین برخوردم با حیدر بود که هنوز توی گوشم هست همان طور که چشمم به دست خشک و سیاهش بود نگاهم به زائده انگشت ماننده شست دستش افتاد .انگشت ششم شش انگشتی شش انگشت روی پا شش انگشت روی دست غرق در همین فکر ها بودم که صدای کامیونی که بارم را خالی کرده بود و از روستا خارج میشد را شنیدم  صدایش به گوشم اشنا بود ولی چیزی که زنجیر فکرم را پاره کرد حرف حیدر بود البته نه حرف اولش بلکه حرف تعنه امیزی که به اکبر زد و منظورش به به ما بود اولی ؛ کمپرسی برای شما بار اورده بود من؛چطور -چرا دارد بر میگرددخب تخلیه شده داره میره خوب حواست به همه جا هست حیدر ؛ شما انگار نمیدونید کدخدای اینا منم .اکبر بگو بهشون و این حرف حا در حالی ردوبدل شد که هیچ کدام از ما کامیون را ندیدیم و صرفا از روی صدای ان حکم میکردیم چرا که داخل باغ بودیم . پشت خانه حیدر . پ ن :این گوشه از روستا گود ترین نقطه ی روستاست پ ن۲:چند سال پیش در روستا مومیایی پیدا کردند اند پ ن۳: ساعت ۹ تا ۱۲ ظهر پرواز هواپیمای تک موتوره ی ابی  بیخوابیات....
ما را در سایت بیخوابیات. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mp007 بازدید : 116 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 19:52